عشق مرا را کور کرد

ای کاش می شد فهمید در دل آسمان چه می گذرد
که امشب با ناله ای بغض آلود
بر دیار این دل خسته
اشک می ریزد 

  

***************************************

 

مدان در راه است

کوچه ها منتظرند

سفری باید کرد، به ته واژه ی عشق

به گذرگاه سلوک نگاه باران

لحظه ها در گذرند، ابرها میشمرند ثانیه ها را

وقت تنگ است و زمان مشغله دار

من که رفتم !

تو بگو با مهتاب ...

پشت سر آب نریزد که من

قصد برگشت ندارم به زمین!  

و به مقصد رسیدی!بدون من!


اما من هم چنان رد پاهای تو را دنبال میکنم


نه برای رسیدن به تو


نه!




می خواهم بی من بودن هایت را بشمارم... 

 

*******************************************

نظرات 2 + ارسال نظر
بنده ی تنهای خدا چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:55 ب.ظ http://www.begining.blogfa.com

سلام ابی جون ادرس جدیدتو گذاشتم عاشق شدی تو وب قبلیت ازین حرفا نداشتیما
هی دلم برات تنگ شده
تو چرا نمی زنی وااااااااااااااااااااااااااای

امین پنج‌شنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ب.ظ http://emshab.blogsky.com

سلام دوست عزیز
ابی هستی ابراهیم باید باشی
۶۹۹۴ یعنی چی
هم پایه خدمتی هستیم
الان کجا افتادی یگان
ارتشی هستی ارتشی
تکاور - دلاور - پلخشی - کلا کج
راستش ۱۹ ماه دیگه دارم اخه ۲۱ ماه خدمت بودم ۳ ماه اضافه هست
۲ ما ه اموزشی تمو شد
میمونه ۱۹ ماه دیگه خوب
۲ ما بخاطر مرزبانیم هم میشه مرزبانی ناجا هستم
۳ ماه بخاطر ۲سال یسیجی فعالم کم میشه
۳ ماه اضافه هم عفو رهبری میخوره اگه نخوره بخاطر دور بودن مفاصلت و مرزبانی بودن بخشیده میشه همش اگه نشه ۲ ماهش
میمونه ۱۱ ماه دیگه
اگه خدا بخواد
خدا کنه با بچه ها ارومیه که رفتیم بندازمون با هم باشیم نه هر کسی رو بفرستن یک جا اونوقت دیگه هر ثانیه اش ..
نمیگذره برای هیچ کدوم ..
بچه های گروهان خودمون هستن و بقیه گرونهای دیگه هم شهر ها و ه استانی ها ...
بچه های لرستان و ایلام هم با هم هستیم ببینیم اونجا چی میشه
از کدوم استانی ما با هم دوست میمونیم هم خدمتی اگه هستی از خودت بگو رفیق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد